حرفهای سوسک به خدا

ساخت وبلاگ

سوسک غمگین به خدا گفت:«کسی دوستم ندارد،میدانی که چقدر سخت است،اینکه کسی دوستت نداشته باشد؟ تو برای دوست داشتن بود که دنیا را ساختی...

خدا هیچ نگفت!

سوسک گفت:«به پاهایم نگاه کن!ببین چقدر چندش آور است!چشم ها را آزار میدهم،دنیا را کثیف میکنم،آدم هایت از من میترسند،مرا میکشند.برای اینکه زشتم!زشتی جرم من است!!!»

خدا هیچ نگفت!

سوسک ادامه داد:«این دنیا فقط مال قشنگ هاست.مال گلها،پروانه ها.مال قاصدکها..مال من نیست

وخدا گفت:«دوست داشتن گل دوست داشتن یک پروانه کار چندانی نیست.اما دوست داشتن یک سوسک، دوست داشتن "تو" کاری دشوار است!دوست داشتنکاری ست آموختنی و همه کس رنج آموختن را نمی برد. ببخش،کسی را که تو را دوست ندارد!زیرا که هنوز مومن نیست،زیرا که هنوز دوست داشتن را نیاموخته،او ابتدای راه است... اما مومن دوست میدارد،مومن همه را دوست میدارد.زیرا همه از من است و من زیبایم،چشم های مومن جز زیبا نمیبیند. زشتی در چشم هاست.در این دایره هرچه که هست نیکوست.آنکه بین آفریده های من خط کشید،شیطانبود!شیطان مسوول فاصله هاست!

حالا قشنگ کوچکم نزدیک بیا و غمگین مباش!»

قشنگ کوچک نزد خدا رفت و دیگر هیچگاه نیندیشید که نازیباست!!!

عشق...
ما را در سایت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2eshgholanaka بازدید : 201 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 7:33